باربنهایمر نتیجه یک مبارزه جذاب و دیدنی بین دو رقیب سرسخت باربی و اوپنهایمر، در رینگ سینمای هالیوود.
اکران همزمان دو فیلم باربی و اوپنهایمر مدتهاست که موضوع مورد بحث بسیاری از افراد در فضای مجازی است و همین باعث به وجود آمدن نام باربنهایمر شده است.
اول باربی را میبینید یا اوپنهایمر؟ این سوالی بود که اخیرا کاربران فضای مجازی را به شدت به فکر فرو برده و بحث آن تا جایی بالا رفت که هنرمندی به نام «یوگنی متکویچ» از هوش مصنوعی کمک گرفت تا با الهام از تم صورتی باربی، صحنهها و بازیگران این دو فیلم را با هم ترکیب کند و مجموعه باربنهایمر را خلق کند.
باربی، گریزی از دنیای واقعی
باربی یکی از نوستالژیکترین برندهای دنیای است که طرفداران دوآتشهی بسیاری دارد و بیش از ۶۵ سال است که میلیاردها کودک در سراسر جهان با تخیلشان به عروسکهای باربی جان میدهند و با آن زندگی میکنند. این عروسک زیبا به عنوان یک زن توانا میتوانست هر کاری که دوست دارد را در کسری از ثانیه انجام دهد؛ مثلا میتوانست همزمان یک مهندس خلاق باشد و بعد لباسهایش را عوض کند و در یک چشم به هم زدن به دندانپزشک تبدیل شود. باربی میتوانست هر تفریحی که دوست داشت را انجام دهد؛ مثلا لباسهای گران قیمت اسکی را بپوشد به دل کوهستانهای برفی بزند و بعد از چند دقیقه در قالب یک زن معمولی در کافههای شهر با دوستانش وقت بگذراند. در حقیقت، هر کودکی میتوانست متناسب با تخیلش باربی را به هر کاری که دوست دارد وادار کند.
با این حال، این عروسکهای محبوب به دلیل تصویر ایدهآل و بینقصی که از زن اروپایی ارائه دادند، باعث شدند تا بسیاری از افراد نسبت به بدن و ظاهر طبیعیشان احساس نارضایتی کنند و به عملهای زیبایی و آرایشهای افراطی روی بیاورند. البته این کمپانی در چند سال اخیر سعی کرد اشتباهات گذشتهاش را جبران کند و به همین دلیل هم تولیداتش را به زنان واقعی شبیهتر کرد و در کمپینهای تبلیغاتی این باور را میان دختران جوان جا انداخت که با هر بدنی زیبا هستند، باید نقصهایشان را بپذیرند و شاد زندگی کنند. این تنوع به کودکان اجازه داد رویاهایشان را در عروسکهایی که ظاهر واقعگرایانهتری داشتند، ببینند.
با همهی این تفاسیر باربی، یکی از بحثبرانگیزترین فیلمهای چند سال اخیر است که برای بسیاری از افراد جنبهی نوستالژیک بسیار بالایی دارد. «گرتا گرویگ» به عنوان یکی از موفقترین فیلمسازان زن، کارگردانی باربی را بر عهده دارد. البته باید به این ترکیب حضور «مارگو رابی» محبوب در مقام تهیه کننده و بازیگر نقش اول و ستارههایی مثل «رایان گاسلینگ»، «ویل فرل» و «دوا لیپا» را هم اضافه کنید.
اوپنهایمر، مواجهه با حقایق تلخ زندگی
اوپنهایمر، تازهترین فیلم ساخته «کریستوفر نولان» است که به تازگی روانهی هالیوود شده است. محوریت اصلی این فیلم فرآیند ساخت اولین بمب اتم توسط «جی رابرت اوپنهایمر» است که «کیلین مورفی»، بازیگر ایرلندی، نقش او را بازی میکند. «امیلی بلانت»، «رابرت داونی جونیور» و «مت دیمون» از دیگر ستارگان این اثر هستند. این فیلم در روایت خود به قدرت بمبهای ساخته دست بشر میپردازد.
همهی ما میدانیم که کریستوفر نولان در این مرحله از زندگی حرفهایش به تنهایی یک برند مطرح به شمار میرود. به محض این که نام نولان و پروژههای سینمایی تازهاش مطرح میشود مخاطبان حرفهای سینما هیجانزده میشوند و انتظار دارند به تماشای مفاهیم پیچیدهای بنشینند که پس از عبور از فیلترهای ذهنی نولان، ابعاد جذابتری را به خودشان گرفتند و قابل تاملتر شدهاند. با اینکه تنت (Tenet) به عنوان آخرین فیلم نولان عملکرد ضعیفی داشت اما در هر صورت اضافه شدن تجربه و مهارتهای او میتواند هر فیلمی را تماشایی و جذاب کند. درک دقیق او از زبان سینمایی چه در درامی مثل پرستیژ (prestige) چه در آثار ابرقهرمانی پر فروشی مثل سهگانهی بتمن نشان میدهد وقتی نام او کنار یک پروژهی سینمایی قرار میگیرد، مخاطبان مشتاقانه به تماشای فیلم خواهند نشست.
باربنهایمر، جان تازهی صنعت سینما
از زمانی که اعلام شد فیلم باربی و اوپنهایمر قرار است در یک روز اکران شوند، فضای مجازی شاهد میمها و توییتهای زیادی بوده است. تم صورتی فیلم باربی و ماجراجوییهای رازآلود فیلم جدید نولان باعث شده تا بسیاری از افراد این تضاد را به جان بخرند و هر چه سریعتر به دیدن این دو فیلم بروند و باکس آفیس جذابی را در تاریخ سینما رقم بزنند.
فیلم باربی در اولین اکران خود 22.3 میلیون دلار فروش داشته که همین اتفاق رتبه بیشترین فروش روز اول را در بین تمام فیلمهای 2023 برای این فیلم رقم زده است. استودیو یونیورسال اعلام کرده است که اوپنهایمر هم در اولین روز اکران خود 10.5 میلیون دلار فروش داشته است. انتظار میرود که باربی در آخر این هفته در آمریکا 100 میلیون دلار و اوپنهایمر 50 میلیون دلار دیگر نیز فروش داشته باشد. جالب است بدانید که بودجه اولیه ساخت باربی 140 میلیون دلار و بودجه اوپنهایمر 100 میلیون دلار بوده است.
انجمن ملی سینماهای آمریکای شمال هم گزارش کرده است که حدود 200 هزار نفر از علاقهمندان به سینما برای تماشای هر دو فیلم بلیت خریدهاند. «مایکل اولری» رئیس این انجمن این رویداد را با تور کنسرت «تیلور سویفت» مقایسه کرد و گفت: «من تا به حال چنین چیزی را به چشم ندیده بودم.»
باربنهایمر این روزها فقط به فضای مجازی محدود نشده و در صنعت سینما هم نقش پررنگی داشته است. این صنعت که همچنان درگیر آسیبهای ناشی از همهگیری بود، با این اتفاق جانی دوباره گرفت و به علاقهمندان هم اجازه داد تا به میادین سینما برگردند.
با این حال، بسیاری از افراد ترجیح میدهند که اول با باربی شروع کنند چون معتقدند که اوپنهامیر به هضم بیشتری احتیاج دارد. تفاوتهای عمیق موضوع و لحن این دو فیلم این روزها اینترنت را به وجد آورده است. باربی یکی از تولیداتی است که با وجود نمایش زندگی پر زرق و برق عروسکی، شخصیت اصلی فیلم را به موضوعات عمیقتری فرو میبرد. در مقابل، اوپنهایمر یک درام جدی و مستقل است که داستان غمانگیزش ممکن است برای بسیاری از مخاطبان جذاب نباشد.
اوپنهایمر فیلمی است که از قدرت وحشتناک سلاح هستهای و دیگر بمبها میگوید و در اکران اول خود به قدری احساسات تماشاگران را تحت تاثیر قرار داده که آنها بعد از ترک سالن سینما خشک شده بودند و تا مدتی نمیتوانستند صحبت کنند. با این حال، باربی راحتی جذاب دنیاهای خیالی را به تصویر میکشد. حتی در یکی از صحنههای فیلم یکی از عروسکهایی که کسی او را دوست ندارد به باربی فرصتی برای یافتن حقیقت جهان ارائه میدهد. او در یک دست خود یک کفش پاشنه بلند و در دست دیگر یک صندل نه چندان زیبا روبروی مارگو رابی قرار میدهد و به او میگوید که اگر صندل را انتخاب کند با واقعیت جهان مواجه خواهد شد و اگر کفش پاشنه بلند را انتخاب کند به زندگی پر زرق و برق خود ادامه میدهد. انتخاب بین باربی و اوپنهایمر هم دقیقا مثل همین دو کفش است. تاریخ نشان میدهد که بیشتر مردم تمایل دارند که از واقعیت جهان فرار کنند و شاید دلیل فروش بیشتر باربی هم همین مسئله بوده است. وقتی تماشای خانههای زیبا و صورتی باربی حس فوقالعادهای به ما میدهد، چه لزومی دارد که خودمان را با حقایق تلخ دنیا ناراحت کنیم؟