هفت سال پیش، کاترینا اونیل در حال بازی بیسبال بود که دچار ایست قلبی شد و 22 دقیقه بدون اکسیژن ماند. سپس به مدت سه هفته به کما رفت و وقتی از کما بیرون آمد، فکر می کرد 15 سال سن دارد.
کاترینا که چهار سال پیش به فردریکتون نقل مکان کرد اما در زمان ایست قلبی در کمبریج انتاریو زندگی می کرد، گفت: «من واقعاً آدم های اطرافم را نمی شناختم. من به کودکی برگشته بودم و فقط می خواستم مادرم آنجا باشد. زیرا این چیزی بود که مغزم به من می گفت که یک کودک هستم.»
داستان او اکنون در یک مستند جدید به نام Losing Yourself که در Accessible Media Inc توسط رابرت گو، فیلمساز اهل فردریکتون نمایش داده می شود، بیان شده است.
رابرت گو که مدیریت شرکت Vulture’s Bluff Productions را بر عهده دارد، دو سال پیش به فردریکتون نقل مکان کرد و در آنجا با کاترینا آشنا شد. وقتی کاترینا داستان زندگی اش را برای رابرت تعریف کرد، او پیشنهاد داد که این داستان را برای عموم منتشر کرده و یک مستند بسازند.
وقتی کاترینا از کما بیدار شد، احساس گیجی می کرد زیرا 13 سال از حافظه خود را از دست داده بود. بازگشت به زمانی که او 15 ساله بود به این معنی بود که کاترینا سه فرزندش و تولد آنها را به یاد نمی آورد. وقتی کاترینا به کما رفت سه فرزند یک، هفت و 10 ساله داشت.
بعد از اینکه کاترینا اونیل از کما بیدار شد، سه فرزندش را که در آن زمان یک، هفت و 10 ساله بودند به یاد نمی آورد.
(Submitted by Katrina O’Neil)
دکتر هاوارد چرتکو، متخصص مغز و اعصاب، گفت گرچه وضعیت کاترینا نادر است، اما بی سابقه نیست. هیپوکامپ، ساختار پیچیده مغز در لوب گیجگاهی که نقش زیادی در حافظه دارد، احتمالاً تحت تأثیر کمبود اکسیژن قرار گرفته است. یک چیز خاص در مورد هیپوکامپ وجود دارد و آن این است که به کمبود اکسیژن بسیار حساس است. وقتی مغز اکسیژن دریافت نمی کند، اسیدی می شود. این بدان معناست که سطح pH مغز پایین می آید. هیپوکامپ به اسیدی شدن بسیار حساس است، بنابراین سلول ها تجزیه می شوند، از کار می افتند و تنها در عرض چند دقیقه می میرند.
او افزود، حتی زمانی که هیپوکامپ آسیب میبیند، بقیه مغز هنوز زنده است، به همین دلیل برخی چیزها مانند حرکت، حس یا حافظه حرکتی کاترینا تحت تأثیر قرار نگرفته اند. حافظه رویه ای یا حرکتی به هیپوکامپ نیازی ندارد و بیشتر به مخچه متکی است.
به گفته چرتکو، خاطرات طولانی مدت در هیپوکامپ ذخیره نمی شوند اما هیپوکامپ به عنوان یک دروازه عمل می کند و خاطرات در یک شبکه در قشر و سطح مغز قرار دارند. خاطرات طولانی مدت قبل از حادثه هنوز در مغز او وجود دارند اما او فقط نمی تواند آنها را به یاد بیاورد.
کاترینا گفت، بخشهای کوچکی از خاطراتش برگشتهاند، اما بسیاری از چیزهایی که اکنون میداند، از دیگران شنیده است. او میگوید، داستانهای بسیاری درباره خودم و شخصیتم می شنوم اما هیچ یک از آنها را به خاطر نمیآورم.
به گفته کاترینا، یکی از سختترین بخشهای فیلمبرداری این مستند نشستن و تماشای عکسهای گذشته بود.
رابرت گو در حال فیلمبرداری از کاترینا برای تهیه مستند (Submitted by Robert Gow)